سرگرمی با چاشنی پرتقال
سرگرمی- خنده-پ نه پ-کاریکاتور-
یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 18:19 :: نويسنده : مهرداد

***تكان دهنده***

دختر کور رو به پسر می کنه و میگه : کاش من کور نبودم و میتونستم تو رو ببینم . پسر میگه : نگران

 نباش ، من به تو قول میدهم که چنین روزی فرا خواهد رسید . مدت ها بعد ، یه نفر پیدا میشه که چشماش

رو اهدا کنه .

وقتی که دختر کاملا" خوب شده بود ، با پسر قرار گذاشت که همدیگر رو ببینند . دختر وقتی ا ون روز

سر قرار حاضر شد ، یه پسر کور رو دید . اون لحظه بود که سر پسر فریاد کشید و گفت :دیگه نمیخوام

ببینمت . پسر هم سرش رو انداخت پائین و گفت : رفتی ولی مواظب چشمام باش !!!

ثبت نام

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


آدمك آخر دنياست بخند ... آدمك مرگ همين جاست بخند دست خطي كه تورا عاشق كرد ... شوخي كاغذي ماست بخند آدمك خر نشوي گريه كني ... دنيا سراسر سراب است بخند آن خدايي كه بزرگش خواندي ... به خدا مثل تو تنهاست بخند
موضوعات
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان